از گردش هزاران هزار سال، گوهرها در سینهی خاک پدید آمده است. هر یک جاودانه به خصایل؛ هر یک یگانه در شمایل. دراین میان، یکی سبزگوهرِ کمیاب به نام زمرّد در زمرهی گرانبهاترینهاست که از گذر زمان باکش نیست؛ هم میآراید و هم میافزاید.
گوهرشناسی از دیار باستانی هگمتانه به نام حاج محمدباقر زمردی، به سال ۱۳۱۲ گوهرخانهای در همدان بنا نهاد بهرآمودن و سفتن زمرّد؛ این گوهر خرّمیفزون که نامش بر شهرت خانداناش و کار و کسبهای پنجگانهی ایشان (گروه صرّافی، گروه بازرگانی، گروه صنعتی، گروه ساختمانی و گروه مشاوران املاک) میدرخشد.
آن بزرگ مردِ نیکاندیش از زبان زمرّدین و ژرفِ سعدیِ دُردانه به فرزندانش چنین آموخت که:
اگر نفع کس در نهاد تو نیست
چنین گوهر و سنگ خارا یکیست
و اینگونه شد که فرزندان او در راهاندازیِ کار و کسبهای جدید و گستراندن وجههای گوهری که او خوش تراشیدهبود، همواره رهنمود دانای توس فردوسی بیهمتا، را چراغ روشناییبخش خود قرار دادند.
چنین داد پاسخ بدو رهنمون
که فرهنگ باشد ز گوهر فزون
که فرهنگ آرایش جان بُود
ز گوهر سخن گفتن آسان بُود
فرهنگِ جاری در کار و کسبهای زمرّدی در این سالیان “ پایبندی به پیمان” بوده است که میراث چند هزار سالهی ایرانیان است در نگهداشت پیوندهای عاطفی و اجتماعی. “ پیمان” واژهایست اوستایی و هممعنای “ مهر” است؛ چراکه خورشید در کیشِ مهر، ایزدِ نگهبانِ عهد و پیمان میان مردمان بودهاست. از اینرو، وفای به پیمان زایندهی اعتماد و فزایندهی دارایی از ره راستکاریست.
بماند ز پیوند پیمان ما
ز یزدان چنین است فرمان ما
چکیدهی این سرگذشت در پی نامِ (شعار) تجارتخانهی زمرّدی جلوهگر است: “ پیمانهای گوهرین”
